دانلود رمان گل سرخ از زیبا سلیمانی رایگان pdf بدون سانسور
دانلود رمان گل سرخ از زیبا سلیمانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
گلی!!صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود و من مگر چند نفر بودم که ببینم و بشنوم و باز بمانم؟ شنیده ها را شنیده و دیدهها را دیده بودم وقت رفتن بود. در را باز کردم و با اولین قدمم صدایش اینبار از زیر دندانهای قفل شدهاش به گوشم رسید: گلشیفته!! چندبار مرا گلشیفته صدا کرده بود؟ من گلِ باغش بودم. همان گلی که نامم را گذاشته بود گلِسرخ..قدم بعدی را که برداشتم اینبار فریاد زد: بری دیگه رفتی گلی اینو تو گوشت فرو کن..!
خلاصه رمان گل سرخ
حیا کنم دیگه بهم نمیگی دختر حاج فتاح از کمالات چی کم داره و گلِ سرخ من رو نه با محدثه که با هیچ احدی مقایسه اش نمیکنی؟ مادرش تنش را عقب کشید و چشم و ابروی آمد. خدا شانس بده جونم جونای قدیم یه ذره برای مادر شوهرا احترام قائل بودن الان راست راست توی چشمم نگاه میکنه میگه گل سرخ من رو..محمد با تمام دردی که در جانش بود دندان نما خندید حسودیت هم قشنگه خوشگله.
آمنه تابی به گردنش داد و صاف نشست. آقاجونت من رو خیلی دوست داشت. یه جوری که همه اهل و عیال برادراش حسادت میکردن نه فقط اوناها زن برادرای خودمم حسودی میکردن هر وقت هم می خواست صدام کنه یه خانم پشت اسمم می ذاشت.. نشد یه بار بگه آمنه… همیشه می گفت آمنه خانم… سر این کارای تو فقط چند باری بهم تشر رفته در کل اونی که جونش در میرفت واسه پسر داشتن سر مینا که سزارین شدم و خیلی اذیت شدم
توی به دنیا اومدنش با اینکه چشمش دنبال اولاد ذکور بود، باز نذاشت دیگه مادر بشم گفت بدنت ضعیف شده… حالا کو تا تو مثل آقا جونت اونطور که من رو میخواست خاطر گل سرخت رو بخوای. محمد نفس آه مانندی کشید و اندوه درون قلبش در صدایش جان باخت. از آقاجونم در حیرتم این همه سال عاشقی کرده و بعد…