دانلود رمان مرگ با آرزوی زندگی از رضوان

دانلود رمان مرگ با آرزوی زندگی از رضوان بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان مرگ با آرزوی زندگی از رضوان با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

داستان ما راجع به دختریه که گذشته ی سختی داشته و زندگیش کلی پستی بلندی داره دختر داستانمونو از عشقش جدا می کنن اما دست تقدیر اونارو بعد از سالها سر راه هم قرار میده اما پسره وجود دخترو انکار می کنه، عاشق وجود معشوقو قبول نداره اما چرا…

خلاصه رمان مرگ با آرزوی زندگی

صبح با صدای نحس و نکره ی بیتا از خواب پا شدم مثل عجل معلق بالا سرم ایستاده بود و م یگفت پاشم حاظرشم. حاظرشم برای مردن. حاظر شم برای مراسمی که به اجبار قرار بود انجام شه. سرم داشت می ترکید. پاشدم و بعد از شستن دست و صورتم رو کردم سمت بیتا و گفتم: شاهرخ اومده؟ نه نیومده. همون بهتر که نیاد. -ببین بیتا تو هر کاری کنی بالا بری پایین بیای زن اونی زن شاهرخی. بس کن شاهین. -حقیقت تلخه مگه نه؟ میگم بسه. – چرا دروغ احمقانه راجع به بچه رو به شاهرخ گفتی هان؟

گفتم که بره! بره و دیگه به فکر من نباشه. اصلا دوست داشتم بگم. -عه؟ دوست داشتی؟ بدبخت مگه نمی دونی چقدر می خوادت؟ پس انثد همینطوری سرکش باش که خود شاهرخ آخر دو تا گلوله حروممون کنه بمیریم! نموند تو اتاق و سریع رفت بیرون. هوف خیلی کلافه بودم. دلم برای اون دختره ی روانی تنگ شده بود. رفتم تا یه سری بهش بزنم که با دیدنم با نفرت سرشو برگردوند به سمت دیگه و هق هقاش فضای اتاقو پر کرد. رفتم ستشو آروم گفتم: چت شده حالت خوبه؟ -برو بیرون

لازمه که دوباره یادآوری کنم که کی هستم و باید چطوری رفتار کنی؟ -چیه این دفعه کورم می کنی؟ زبونمو می بری لالم می کنی؟ یا منو همخواب سگا می کنی هان؟ حد خودتو بدون دیانا انقدرم پررو نباش از دخترای پررو متنفرم. -من حدم خودمو می دونم لطفا شما حد خودتونو بدونین و از این به بعد با منم مثل بقیه خدمه برخورد کنید من فقط یه کلفتم یه کلفت ساده دلیلی نداره حرص گذشته ها رو سر من  خالی کنید. هی بی محلی می کرد و پشت چشم نازک می کرد. ببینم الان اینی که گفتی خواهش بود؟ -نخیر اصلا…

 

دانلود رمان مرگ با آرزوی زندگی از رضوان بدون دستکاری و سانسور