دانلود رمان هانتر از پرهام رسولی

دانلود رمان هانتر از پرهام رسولی بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان هانتر از پرهام رسولی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

محراب فتوحی، مشاور تحصیلی دبیرستان دخترونه که فقط تو مقطع کنکور کار می کنه! ادم فوق العاده جدی و بددهن، که تو حرفه و شغلش با هیچکس تعارف نداره و بدجور سخت گیره… نسیم سرخوش، دختر شر و شیطون و بی ادبی که مدام به پر و پای این آقای مشاور می پیچه و مدام کل کل می کنه… ولی عاقبت همچین دختری تو حرفه ی محراب فتوحی، چیزی نیست جز…

خلاصه رمان هانتر

مونده بودم می خواد چیکار کنه که درِ داشبور رو باز کرد و یه چیزی ازش کشید بیرون و قبل از اینکه بفهمم چی شده، پاچه تنگِ شلوارمو گرفت و جررررر… پاره ش کرد! پاره ش کرد؟ خدای من!!!! باورم نمی شه! زل زدم به چشماش و ناباورانه نگاش کردم. یعنی چی؟ نمی فهمم! -چی کار کردی؟ با خونسردی چاقو رو گذاشت تو داشبوردش و گفت: -کاری که از اول باید می کردم تا توی لعنتی نخوای بری رو مخم! با بغض گفتم: -من این شلوارو دوست داشتم!

خونسرد تکیه شو به درِ سمت خودش داد و دست به سینه نگام کرد. شونه ای بالا انداخت و من آمپر چسبوندم از این همه آرامشش. -مهم اینه که حتی اگه من نباشمم خیالم راحته که نمی تونی بپوشیش! با یه حالت آشفته و عصبی یه مشت تو بازوش زدم و داد زدم: -مگه توی لامصب جلسه نداشتی؟ چرا ولم نمی کنی؟ چرا دست از سرم برنمی داری؟ مشتمو توی دستش گرفت و منو کشوند تو بغلش… اینبار بدون هیچ خشونتی… انگار نه انگار که تا دو دقیقه پیش داشت پاره م می کرد.

تو چشمای طوفانی من با آرامش زل زد و نگاهش بین قرنیه چشمام چرخید. یه طوری که حس می کردم تمامِ منو به احاطه خودش درآورده. یجوری که در برابرش بی دفاع ترین آدم دنیا شده بودم. -گور بابای همه شون وقتی تو اینجایی… سر جات! قاعدتا نباید انقدر خاک بر سر باشم که در برابر زورگوییش کوتاه بیام اما یهو همه بدنم شل شد و حس کردم هیچ عصبانیتی ندارم ازش. ولی نمی خواستم این حسمو به اونم منتقل کنم. واسه همینم برخلاف خواسته سلولای تنم که یک صدا داشتن اونو صدا می زدن…

دانلود رمان هانتر از پرهام رسولی بدون دستکاری و سانسور